دیکشنری
داستان آبیدیک
عمل آمدن
english
1
general
::
grow, raise
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
عمق سنجی
عمق شخم
عمق لایۀ آمیخته
عمق متوسط
عمق مستغرق
عمق موجودی
عمق نفوذ
عمق کشش
عمق کوری
عمقی
عمقی جذب
عمقی شدن
عمگر
عمل
عمل (کردن) به تکلیف (یا تکالیف)
عمل آمدن
عمل آوردن
عمل آوری
عمل آوری حرارتی
عمل انتفاعی
عمل انجام شده
عمل بلع
عمل به نکلیف
عمل بولی
عمل پایانی
عمل پیراستن
عمل تجربی
عمل تصدی
عمل تقلب آمیز یا متقلبانه
عمل جراحی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید